مبانی نظری مثبت نگری و مثبت اندیشی
مبانی نظری مثبت نگری و مثبت اندیشی
عنوان: مبانی نظری مثبت نگری و مثبت اندیشی فرمت ورد قابل ویرایش تعداد صفحات: 33 همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن منابع کامل ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.
قسمتی از متن: مثبت اندیشی دو راه برای نگریستن به دنیا وجود دارد اول- نگریستن به دنیا از پشت لنز «چه چیز غلط و نادرست است». این روش را انتخاب نمایید در پایان روز شما درباره خودتان و درباره هر چیز و هر کس پیرامون خودتان احساس ناکامی، ناامیدی مینمایید. دوم- نگریستن به دنیا از پشت لنز«چه چیز درست است». این نوع نگریستن را انتخاب نمایید در این صورت شما در طول روز شرایطی را ایجاد خواهید نمود که مملو از انرژی مثبتی میباشد که برای دستیابی به آنچه برایتان مهم است به آن نیاز دارید در حقیقت مثبت اندیشی یک ایده جدید نیست(پاترسون[1]، 2006). کویلیام مثبت اندیشی را اینگونه تعریف می نماید: مثبت اندیشی یعنی توجه داشتن به امور مثبت در زندگی و نیز نپرداختن به جنبه های منفی. مثبت اندیشی صرفاً در داشتن افکاری خاص خلاصه نمیشود، بلکه نوعی رویکرد و جهتگیری کلی درباره زندگی است. مثبت اندیشی به معنای آن است که تصور خوبی از خویش داشته باشیم، نه آنکه همواره خود را سرزنش کنیم. مثبت اندیشی یعنی نیک اندیشیدن دربارهی دیگران و حسن ظن داشتن به آنها و با دیگران بهصورت مثبت برخورد کردن. مثبت اندیشی، به این معناست که انتظار داشته باشیم تا در دنیا به بهترین چیزها برسیم و یقین داشتن به اینکه به خواسته های خودخواهیم رسید.مثبت اندیشی به معنای برخورداری از تعادل درونی مناسب و حفظ آرامش و خون سردی در مواجهه با مشکلات برای اینکه فرد بتواند انگیزهی شخصی خود را حفظ کند، به اقدام مناسب بپردازد و از عملی که انجام میدهد احساس خوبی داشته باشد، میباشد. مثبت اندیشی به آن معنا نیست که به مشکلات توجه نکنید یا بیدلیل و بهصورت کاذب خوشبین یا بهاصطلاح کلی خوش باشید. ایده آل آن است که فرد مشکلات را یادداشت و سپس بهجای آنکه در حلقهه ای فلجکننده احساسات ناخوشایند، به دام بیفتد، اقدام به حل مشکلات کند (کویلیام 2006، ترجمه براتی و صادقی، 1390). عموم مردم، خوشبینی را بهصورت در نظر گرفتن نیمه پرلیوان، یا دیدن لایهای براق در هر پدیده، یا عادت به انتظار پایانی خوش داشتن برای هر دردسر واقعی، در نظر می گیرند. زاویه «تفکر مثبت» از مثبتاندیشی و خوشبینی، بیانگر آن است که خوشبینی مستلزم تکرار عادت هایی تقویتکننده با خود است، مانند اینکه «من هرروز بهانحاءمختلف دارم پیشرفت میکنم»، یا تجسم آنکه همه کارها با موفقیت انجام میپذیرد. در تمامی این موارد، تجلیاتی از خوشبینی و مثبت اندیشی وجود دارد، اما بااینحال مثبت اندیشی عمیقتر از اینهاست. پژوهشگران در پی بیست سال کندوکاو، به اساس خوشبینی دست یافتند. مبنای مثبت اندیشی و خوشبینی، در عبارات امیدوارکننده یا تجسم موفقیت جای ندارد، بلکه در نحوهی تفکر مثبت افراد دربارهی علتها ریشه دارد. هر یک از افراد، در نسبت دادن امور به علل مختلف، علت خاصی دارند که سلیگمن این خصلت شخصیتی را «سبک تبیین[2]» می نامد. سبک تبیین در هر فرد، در دوره کودکی شکل می گیرد و درصورتیکه از خارج، دخالتی در آن اعمال نشود، سرتاسر عمر پابرجا میماند. هر فرد در تبیین اینکه چرا هر رویداد خوب یابد برای او رخ می دهد از سه بعد استفاده میکند. تداوم[3]، فراگیر بودن[4]، شخصیسازی[5] (سلیگمن و همکاران، ترجمه داور پناه، 1391).
جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید |
بازدیدها: 6